♥▓..:(setayesh):..▓♥
ashegoneh
این درد دل خودمه امروز به عشقم یه حقیقتو گفتم 2 ساعت خودمو کشتم تا تونستم بگم بالاخره گفتم بهش مردم و زنده شدم اخه این حقیقت می تونست باعت جداییمون بشههه اشک تو چشمم جمع شده بود منتظر جوابش بودم داشتم دیونه می شم بهش گفتم ستایش من بهت دروغ گفتم خیلی دوست دارم اما این یه حقیقته و یه دلیلی شاید ما به هم نرسیم برو و منو ببخش امید وارم یه نفر خیلی بهتر از من گیرت بیاد نمی دونین چی لحظه ای بود دلم می خواست یه چیزی بود خودمو می کشتم و به عشقم همچین حرفی نزنم اما گفتم و این یه حقیقت بود داشتم می مردم و منتظر جوابش اونم شروع کرد به گریه کردن و گفت امیر من عاشقتم تو رو خدا ولم نکن من دوست دارم نمی تونم دوریتو تحمل کنم بمون پیشم گفتم اما نمی شه که این یه مشکله گفت من اینو هم قبول دارم دوست دارم نمی دونستم چی بگم فقط داشتم از خوشحالی گریه می کردم بهترین لحظه بود برام بهش گفتم 2 ساعت خودمو کشتم تا بهت گفتم و الان خوش حالم که باهامی بهش گفتم عاشقتم و یه بوسش کردم و الان اینو براتون نوشتم تا یه کمی خوشالیمو نشون بدم بهتون ستایشششششششششششششششششششششششششششششششش دیونتمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم دوست دارمممممممممممممممممممممممممممممممممممم
نظرات شما عزیزان:
همین دیگه موفق باشی بای گلم
Design By : P I C H A K . N E T |